گویش کرمانی

ساخت وبلاگ

امکانات وب


انتخاب بهترين وبلاگ ماه

الف بُودم ز عشق دال گشتُم

شکر بودم به زهر مار گشتُم

گلی بودم میان تازه گلها

بدست یار نادون خار گشتُم

تویی نخل شکر بارُم دلاله

اساس دارو نادارم دلاله

مو که سخت کش دورِ زمونم

تویی منشور آزارم دلاله

شَوون تا سر سحر در اضطرابم

خدا شاهد که بیدارُم دلاله

زَمِنه کید بی تو زنده مندن

به فکر چوبه دارم دلاله

نده لِفتی دگه کول کرارت

که تا محشر عزا دارُم دلاله

حَلا پیش همه خوارُم دلاله

نکن گیشته تو آزارم دلاله

-->-->-->مارادرگوگل محبوب کنید
-->-->-->
تصویر روزوبلاگ-->-->-->-->-->-->-->
-->-->-->
مشخصات دستگاه شما-->-->--> -->-->-->

-->-->-->-->Top Java Script in کدهای جاوا اسکریپت-->-->-->

JavaScript Codes.-->-->-->

k4794_behzad_o2_5119_727.jpgایشالا گربه یه.انشا اله گربه است.در مورد افراط در خوش بینی گویند و نقل این است كه شخصی سحر برای عبادت برخاست وقتی كه خواست پوستینش را بپوشد دید سگی كه درباران به داخل خانه پناه آورده است با موهای خیس روی آن خوابیده است با عصا بر سر او زد سگ زوزه كشانفرار كرد و مرد خواست بدون پوستین به حیاط برود ولی سرمای شدید مانع شد كمی تامل كرد برگشت و پوستین را به دوش انداخت و گفت این سگ نبود انشا الله گربه بود!من مِگر نوكِر بادنجونم.من مگر نوكر بادمجانم.این داستان را به ناصرالدین شاه نسبت می دهند كه روزی از بادنجان و خواص آن تعریف می كند و یكی ازدرباریان تایید می كند و چندی بعد درنتیجه پر خوری و ناراحتی از بادنجان به مذمت می پردازد همان شخص سخن اورا تایید می كند و در مضرت بادنجان داد سخن می دهد شاه كه از این همه مزاجگویی ناراحت می شود از او می پرسد آن روز تعریف می كردم تو هم تایید می كردی و امروز هم مذمت می كنی از خودت عقیده ای نداری؟ می گوید من نوكر قبله عالمم نه نوكر بادنجاناگر بفرمایند خوب است كه حتماً خوب است و اگر بفرمایند بد است برای من هم بد است.یا امامزاده جَلَه تِه اوردی؟یا امامزاده جله ات را آورده ای؟از داستانی است كه مردی از درخت خرما پایین می آمد, بند كمرش گسیخته و احتمال سقوطش بسیار بود نذر كرد كه اگر سالم به زمین برسد خرمای نخلستان را خیرات خواهدكرد ولی با نزدیك شدن به زمین درمیزان خیرات تجدید نظر می كرد. ابتدا به نظرش آمد كه روغن چراغهای امامزاده را برای یكسال تعهد كند و سپس آن را به شبهای چراغانی محدود كرد و بعد به یك شب جمعه تقلیل داد و در یك متری زمین به نظرش رسید كه امامزاده ثروت و موقوفه بسیار دارد كه حیف و میل می شود و به مصرف نمی رسد و نیازی به كمك او نخواهد داشت آنگاه به زمین جست و سیخ خرمایی به كف پایش نشست و از پشت پایش بیرون جست لی لی كنان به این طرف و آن طرف می پرید و می گفت: یا امازداده جله ات ( روغن دان) را آوردی كه روغن در آن نریختم؟چند ضرب‌المثل‌ کرمانیفرهنگ لغات و اصطلاحات مردم كرمانعزیز دردونه یا هیز میشه یا دیونه یا می‌ریه ور چاركنج خونه.بچه لوس و ننر بی تربیت بار می آید.یك محله عروسی است هفت محله ور می‌شورند.منظور عده زیادی برای حضور در عروسی مشغول تدارك هستند.قاضی وقتی نون نمی لمبونه ریش نمی‌جنبونهقاضی تا رشوه نگیره كاری صورت نمی دهد. (لمبوندن در لهجه كرمانی چیزی را از روی حرص و ولع خوردن است)حال فاطو حال سگ, خوراك فاطو الماسك.این مثل اصیل كرمانی داستانی دارد بدین شرح: دختری زرتشتی را به عقد ازدواج مسلمانی ثروتمند در آوردند كه خانه ی شوهر بی نهایت مورد توجه قرار گرفت و نام او را فاطمه گذاشتند. انواع خوردنی و خوراكی را سر سفره برایش فراهم كردند ولیچون او با زندگی اشرافی خو نگرفته بود برایش سخت می‌گذشت. فاطمه ضمن پیغام یا نامه‌ای كه برای اقوام خود فرستاد چنین گفت: اینجا سر سفره پِر جدا پِرنی (فرنی) جدا, كشمش دم كنده جدا, كرم سپید تو دوری (منظورش دانه های برنج در قاب های گرد است) نه جِری نه جِغری حال پاطو حال سگ(منظور از جر و جغر دل و جگر و قلوه و امعا و احشا گوسفند است)چند ضرب‌المثل کرمانیكی زند دسته به جوغن كی خورد حلیم و روغن؟جوغن به معنی هاون و این مثل در موردی بكار می رود كه یكی زحمت و مشقت كاری را بكشد و دیگری فایده ببرد.تِتركو از در می آید از بام می رود.آبله مرغان زود گذر است و دورانش كوتاه است هر چند كه تگرگ هم دیر پا نیست. (تتركو واژه عامیانه به معنی تگرگ است و به آبله مرغان هم تتركو می گویند).تَفتِ نفس پیر استخوان را پوت می كند.پوت به معنی پوك و این مثل برای كسانی كه با افراد مسن تر از خود ازدواج می كنند خطاب می كند.پنج پنجه و خلقی نه پنج پنجه و حلقی.آنچه داری به دیگران هم ببخش نه اینكه خودت بخوری.بونی به ناسار رختی به نُپه.بام با وجود ناودان از زیان در امان می ماند و رخت و لباس از وصله و پینه دوام آورد.توی هر غال ترنشكی یكیش بلبل در میا.توی لانه جوجه بلبل یكیش بلبل میشه.یا توتو یا کُرتو.یا مرغ یا باغچه.توره كه از باغ انگوری قهر كنه دو من نیم انگو منفعت باغبون.شغال كه از باغ انگور قهر كنه دو من نیم انگور منفعت باغبون میشه.چلو صافی به آفتابه میگه دو کُتو.آبكش به آفتابه میگه دو سوراخ داریچادر بكشونی داریم چادر بدرونی داریم.چادر كشیدنی داریم, چادر دریدنی داریم( منظور تعارف جدی یا تعارف الكی)[ضرب‌المثل زیر را دوست عزیز زرتشتی ما از وب‌لاگ بی‌بی شهربانو فرستادند كه یك ضرب‌المثل كرمانی است. با تشكر از این دوست خوب]آرتو بیار كارتو بیار شا‌خانمو آش می‌پزه.در مواردی استفاده می‌شود كه یك نفر می‌خواهد كاری را انجام بدهد ولی انتظار دارد یك عده مثل وردست برای او ابزار كار را مهیا كنندتا او آن كار را انجام بدهد. آرتو یعنی آرد و كارتو یعنی كارد. یعنی آرد و كارد را بیاورید شاخانم می‌خواهد آش بپزد.[از وبلاگ ضرب المثل های كرمونی]هر کی پهَ نوم آبس سَن بشه ، برابر می زایه .هر کس که پنهان آبستن بشود، آشکارا می‌زایدکاری که در خفا صورت پذیرد ، اثرشبر ملا می‌شودآبم یه جِه بمونِه بو می‌کُنه.آب هم اگر یک جا بماند بو می‌گیردمی‌گندد

h8798_34210_311.jpeg سرگریچ-حسن آباد...
ما را در سایت سرگریچ-حسن آباد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yaser sargorich بازدید : 1281 تاريخ : جمعه 10 آذر 1391 ساعت: 19